تحلیل تکنیکال و سبک های آن
تحلیل تکنیکال یکی از روشهای مهم برای پیشبینی آیندهی قیمتها در بازارهای مالی است. این روش که سبکهای مختلفی از مقدماتی تا پیشرفته دارد، بر اساس بررسی نمودارهای قیمتی برای تحلیل بازار و پیشبینی آیندهی قیمتها استفاده میشود. تفاوت این سبکهای مختلف در قدرتمند بودن فرضیات و تئوریهای آنها برای مدلسازی بهتر و دقیقتر تحرکات احتمالی آیندهی قیمت و همچنین قابل اعمال بودن در شرایط زندهی بازار است. به طور کلی تمام سبکهایی از تحلیل تکنیکال را که در آن به بررسی ساختار قیمت به شکلهای مختلف پرداخته شده و در آن از اندیکاتورهای مشتق شده از قیمت استفاده نمیشود، پرایس اکشن میگوییم.
در این مقاله به معرفی سبکهای مختلف تحلیل تکنیکال پرداخته خواهد شد:
تحلیل تکنیکال به سبک کلاسیک: در این سبک، تحلیل تکنیکال بر اساس سطوح حمایت و مقاومت و اندیکاتورها یا شاخصهای تحلیل تکنیکال مانند RSI و MACD صورت میگیرد. خط روندها و کانالهای قیمتی، الگوهای نموداری (نظیر میله و پرچم، سرو شانه و …) ، واگراییها و طرز استفادهی خاص از هر اندیکاتور در تایمفریمهای مختلف ساعتی، روزانه و هفتگی، و همچنین ابزار فیبوناچی را میتوان در دستهی تکنیکال کلاسیک قرار داد که معمولا اکثر تریدرها در ابتدای پروسهی آموزش فارکس با آن آشنا میشوند. نکته آن که این سبک در اکثر موارد، قدرت کمتری در مدلسازی حرکات آیندهی قیمت داشته و براساس آمارهای منتشره از مصاحبه با بیش از 3000 دانشجوی بازارهای فارکس، بورس و ارز دیجیتال، اکثرا موجب ضرر فرد شده و یا سود خاصی را نصیب تریدر نکرده است.
تحلیل تکنیکال به سبک الیوت (Elliott) و نئوویو(Neowave): چنین سبکهایی با این ایده در بازار شکل گرفتهاند که قیمت به صورت فرکتالی، الگوهای تکرارشونده میسازد. در واقع در دل هر ساختار، در تایمفریم پایینتر، ساختارهای مشابه وجود دارند و همین اتفاق دائما در حال اتفاق افتادن در بازار است. این سبکها که براساس موج شماری در تایمفریمهای مختلف کار میکنند، در کنار خوبیهایی که دارند، براساس گزارشهای تهیه شده از مصاحبه با بیش از 3000 دانشجو با سابقه کار بین شش ماه تا سه سال، معمولا بیشتر تحرکات بزرگ بازار را مدل کرده و به درد تحلیلگران میخورند تا معاملهگران. در واقع چون نیاز به عملیات بعضا فرسایشی و خستهکنندهای برای موجشماریها داریم، ممکن است چنین سبکهایی در تایمفریمهای پایین که نقطهی ورود و حدضرر معاملهگر است نیاز به تجربه و سرعت عمل بسیار زیاد داشته و گاهی در صورت رقم خوردن اتفاقات جدید و نیاز به اصلاحات در موجشماریها، فرسایشی و زمانبر شوند.
تحلیل تکنیکال به سبک Market Cycle: پرایس اکشن به سبک مارکت سایکل که معمولا به طور خاص با نام پرایس اکشن آلبروکس شناخته میشود، بازار را به سان چرخههای تکرارشوندهای میبیند که در آن معمولا سه فاز اصلی (اسپایکها، روندها و تریدینگ رنجها) و چند فاز فرعی داریم. گرچه این سبک از سبکهای محبوب بازار است، اما در اکثر مواقع باز هم کاربران خود را در حد مقبول راضی نمیکند. با این وجود دانستن این که قیمت مثلا یک جفتارز یا انس طلا یا بیت کوین در شرایط کنونی در چه فازی از چرخهی خود قرار دارد، میتواند به شدت حائز اهمیت باشد؛ چون ستاپهای معاملاتی مربوط به نواحی ورود و خروج پولهای هوشمند، با ستاپهای روندها و یا نواحی تریدینگ رنج در بسیاری از موارد تفاوتهای بنیادی دارند و در هرکدام از این فازها میتوان انتظار اتفاقات متفاوتی را کشید، ولی در نهایت برای نقاط ورود و خروج حرفهایتربهتر است از این سبک به تنهایی استفاده نکرد.
تحلیل تکنیکال به سبک RTM: پرایساکشن RTM توسعه یافته توسط شخصی به نام ایف میانته با این ایدئولوژی روی کار آمد که بانکها و موسسات مالی و اعتباری بزرگ با چه ترفندهایی، معاملهگران خرد (Retail Traders) و موسسات کوچکتر را چه در بازار فارکس، چه بازار کریپتوکارنسی و چه بازار بورس در تله میاندازند. این تلهها درقالب الگوها و ساختارهایی اتفاق می افتد که در سبک RTM مدل شدهاند و گاه با حرکات روندیِ فرسایشی یا همان فشردگیها (Compressions) و گاه با حرکات قدرتمند یا همان اسپایکها (Spikes) مسیر خود را طی میکنند. با وجود توانایی بهتراین سبک درمدلسازی بهینهتر تحرکات بازار فارکس با فرضیات، الگوها و ساختارهایی که دارد، اما در بسیاری از موارد این سبک نیز به تنهایی کافی نیست. مثلا الگوی کازیمودو (QM) که الگوی خاص و معروف سبک معاملاتی RTM است، در بسیاری ازنواحی ظاهرا اتفاق میافتد، ولی بعد شکست میخورد؛ پس در واقع نیاز به بهینهسازی، شاید به وسیلهی ترکیب با سبکهای جدیدتر دارد تا مدل بهتری از یک استراتژی معاملاتی را ارائه دهد.
تحلیل تکنیکال به سبک عرضه و تقاضا (Supply & Demand): تمام بازارهای دنیا، به خصوص بازارهای مالی، با عرضه و تقاضا حرکت میکنند. فرض کنید تمام افراد حاضر در یک سالن پنجاه نفره یک موبایل در ردهی قیمتی متوسط دارند. دو نفر از این 50 نفر دستی در بازار موبایل داشته و از یک خبر پشت پرده میدانند که قرار است موبایلهای میانرده به شدت ارزنده شده و به زودی تقاضای زیادی برای آنها به وجود خواهد آمد. این دو نفر با ایجاد یک شایعه یا تله بین سایرین، به آنها بلوف زده و با کمارزش جلوه دادن چنین موبایلهایی، موبایل همه یا بخشی از چهل و هشت نفر دیگر را در قیمتهای پایینتر از آن خود میکنند تا در زمان انتشار اخبار مثبت برای قیمت موبایل، به قیمتهای بالاتری به خودشان بفروشند. این مثال سادهای از یک گرهی معاملاتی است؛ همان چیزی که در روشهای عرضه و تقاضا و نقدینگی محور زیاد با آن سروکار خواهید داشت. بازار بین نواحی مهم عرضه و تقاضا همیشه در گردش است؛ تا زمانی که براساس قانون عرضه و تقاضا، بازار به تعادل برسد و نه مازاد عرضهای داشته باشیم و نه مازاد تقاضایی و این سیکل بارها و بارها تکرار میشود. این سبک به شیوههای مختلف و با فرضیات و دیدگاههای مختلف توسط چندین تریدر معروف تاکنون توسعه یافته است و البته که مجددا به تنهایی احتمالا شما را دچار دردسرهایی کند و مجددا نیاز به بهینه کردن و یا ترکیب با سایر روشها دارد.
تحلیل تکنیکال به سبکهای نقدینگی محور (Liquidity): سبکهای نقدینگی محور که تاکنون توسط چند نفر به شیوههای مختلف بسط پیدا کرده با محوریت نگاه بانکها و موسسات مالی و اعتباری بزرگتر به رفتار گلّهای اکثر فعالان بازار (تریدرهای خرد و موسسات کوچکتر) پیش میروند؛ یعنی تا جای ممکن تلاش میشود شما به عنوان یک تریدر، شبیه به مارکت میکرهای اصلی بازار به چارت نگاه کنید؛ دقیقا شبیه به یک دانشجوی نخبه که سر جلسهی آزمون کنکور تلاش میکند ذهن طراح سوال را بهتر بخواند و در این راه برخی مسائل مشکوک را بیپاسخ بگذارد، از برخی دادههای اضافی در صورت سوال رد شده و شیطنت اصلی طراح سوال را متوجه شود. در واقع مزیت اصلی این سبکها را میتوان در تلاش حداکثری برای مدلسازی آیندهی بازار و Early Buyer/Seller نشدن معاملهگر (زود خریدار یا زود فروشنده نشدن) توصیف کرد؛ با این وجود این سبکها هم نیاز به آموزش دقیق و بهینهکردن داشته و بدون آموزش آکادمیک و تجربهی ترید در کنار یک فرد مجرب، میتوانند به راحتی شما را متضرر کنند.
بهترین سبک تحلیل بازار معامله براساس حجم سفارشات در بازار است که در آینده به تفصیل در موردش صحبت خواهیم کرد. این سبکها معمولا نیاز به دادهها و نرمافزارهایی دارند که در حالت عادی دسترسی به آنها دشوار خواهد بود و با این وجود باز هم چنین سبکهایی توان صد درصدی مدلسازی بازار بدون خطا و تاخیر را ندارند؛ درنتیجه شاید یک ترکیب بهینه و بکتست گرفته شده از سبکهایی که در این مقاله به آنها اشاره شد، بتواند به شما، به عنوان یک تریدر که هدفش استمرار حضور در بازار و درآمد مستمر و تکرارشونده و کاهش ریسکها است، دیدگاه بهتری بدهد. سبک معاملاتی تلفیقی Big Monies که براساس چندسال معاملات شخصی مهندس امیرگودرزی (فارکسپلود) طراحی شده و در واقع ترکیبی از مارکت سایکل، عرضه و تقاضا و نقدینگیهاست، با هدف چنین رویکردی میتواند به شما کمک کند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟نظری بدهید!